روانکاوی یکی از قدیمیترین و اساسیترین رویکردهای درمان روانشناختی است که در طول زمان به پنج مکتب اصلی تقسیم شده است: روانکاوی فرویدی، روانشناسی ایگو، نظریه روابط موضوعی، روانشناسی خود، و روانکاوی معاصر. در این مقاله، به بررسی این رویکردها و مقایسه آنها با درمانهای روانپویشی مبتنی بر شواهد پرداخته میشود.
رویکردهای غالب در روانکاوی
۱. روانکاوی فرویدی (Freudian Psychoanalysis)
روانکاوی فرویدی، بنیانگذاری شده توسط زیگموند فروید، بر نقش ناخودآگاه، تجربیات کودکی و تعارضهای درونی تأکید دارد (Freud, 1900). این رویکرد از تکنیکهایی مانند تداعی آزاد و تحلیل رؤیاها برای کشف ریشههای ناخودآگاه مشکلات روانی استفاده میکند.
مطالعات نشان دادهاند که این رویکرد در درمان اختلالات شخصیت و برخی اختلالات روانپریشی مؤثر است. متاآنالیزی توسط Leichsenring و Rabung (2008) نشان داد که رواندرمانی روانپویشی بلندمدت در درمان اختلالات شخصیت اثربخش است.
۲. روانشناسی ایگو (Ego Psychology)
رویکرد روانشناسی ایگو، که توسط آنا فروید و هارتمن توسعه داده شد، بر تقویت ایگو و تواناییهای سازگاری فرد با واقعیت تأکید دارد (Hartmann, 1958). این رویکرد بر مکانیزمهای دفاعی و عملکردهای ایگو تمرکز دارد و به بهبود تواناییهای مقابلهای فرد کمک میکند.
پژوهش Blanck و Blanck (1974) نشان داد که این روش میتواند در بهبود مهارتهای مقابلهای و کاهش علائم اضطراب مؤثر باشد.
۳. نظریه روابط موضوعی (Object Relations Theory)
این نظریه، توسط ملانی کلاین و دیگران توسعه یافته، به روابط اولیه و تأثیر آنها بر شخصیت و روان فرد میپردازد (Klein, 1946). مشکلات روانی معمولاً از شکست در ایجاد روابط سالم ناشی میشوند.
پژوهش Levy et al. (2006) نشان داد که این رویکرد در درمان اختلالات شخصیت، بهویژه اختلال شخصیت مرزی، مؤثر است.
۴. روانشناسی خود (Self Psychology)
این رویکرد که توسط هینز کوهات مطرح شد، بر نیازهای افراد برای همدلی و تأیید تأکید دارد (Kohut, 1977). شکست در تأمین این نیازها منجر به مشکلات روانی مربوط به خود میشود.
پژوهشی توسط Bachar et al. (1999) اثربخشی این رویکرد را در درمان اختلالات خوردن و افسردگی تأیید کرد.
۵. روانکاوی معاصر (Contemporary Psychoanalysis)
روانکاوی معاصر بیشتر بر روابط بینفردی و تعاملات زمان حال تمرکز دارد و نسبت به مدلهای سنتی انعطافپذیرتر است (Stern, 1995). شواهد نشان دادهاند که این رویکرد در درمان اختلالات اضطرابی و خلقی مؤثر است (Stern et al., 2013).
درمانهای روانپویشی مبتنی بر شواهد
درمانهای روانپویشی مبتنی بر شواهد (Evidence-Based Psychodynamic Therapies) از اصول روانکاوی بهره میبرند، اما بر پایه شواهد تجربی و ساختارهای درمانی تعریفشدهتر طراحی شدهاند. این درمانها شامل رواندرمانی پویشی کوتاهمدت (Short-Term Psychodynamic Therapy) و رواندرمانی مبتنی بر انتقال (Transference-Focused Psychotherapy) هستند.
۱. نظریه و بنیاد علمی
در حالی که روانکاوی سنتی بیشتر بر مشاهدههای بالینی و تفسیرهای نظری استوار است، درمانهای مبتنی بر شواهد از مطالعات تجربی برای آزمون اثربخشی خود استفاده میکنند. بهعنوان مثال، متاآنالیزی توسط Leichsenring et al. (2004) اثربخشی رواندرمانی پویشی کوتاهمدت در درمان افسردگی و اضطراب را تأیید کرده است.
۲. ساختار و مدت زمان درمان
برخلاف روانکاوی سنتی که غالباً طولانیمدت و باز است، درمانهای روانپویشی مبتنی بر شواهد کوتاهمدت و ساختاریافته هستند. برای مثال، رواندرمانی پویشی کوتاهمدت معمولاً بین ۱۲ تا ۴۰ جلسه طول میکشد (Abbass et al., 2006).
۳. تمرکز بر مشکلات فعلی
این درمانها بیشتر بر مشکلات کنونی بیمار تمرکز دارند و از تکنیکهای هدفمندتری مانند اصلاح انتقالهای نادرست در روابط فعلی بهره میبرند. برای مثال، رواندرمانی مبتنی بر انتقال بر شناسایی الگوهای انتقالی ناسازگار تأکید دارد (Kernberg et al., 2008).
۴. اثربخشی
مطالعات متعدد اثربخشی این درمانها را تأیید کردهاند. متاآنالیزها نشان دادهاند که درمانهای روانپویشی مبتنی بر شواهد در کاهش علائم افسردگی و اضطراب بسیار مؤثر هستند (Driessen et al., 2015).
نتیجهگیری
رویکردهای روانکاوی سنتی و درمانهای روانپویشی مبتنی بر شواهد اهداف و تکنیکهای متفاوتی دارند. در حالی که روانکاوی سنتی بر کاوش در ناخودآگاه و ریشههای تاریخی مشکلات تأکید دارد، درمانهای مبتنی بر شواهد بیشتر به مشکلات فعلی و رویکردهای ساختاریافته میپردازند. انتخاب روش درمان به نیازهای بیمار و شرایط درمانی بستگی دارد.
منابع (References)
- Abbass, A., et al. (2006). Intensive short-term dynamic psychotherapy. Harvard Review of Psychiatry.
- Bachar, E., Canetti, L., & Bonne, O. (1999). The effectiveness of self-psychology in treating eating disorders. International Journal of Psychoanalysis.
- Blanck, G., & Blanck, R. (1974). Ego psychology: Theory and practice.
- Driessen, E., et al. (2015). The efficacy of short-term psychodynamic psychotherapy. Clinical Psychology Review.
- Freud, S. (1900). The interpretation of dreams.
- Hartmann, H. (1958). Ego psychology and the problem of adaptation.
- Kernberg, O., et al. (2008). Transference-Focused Psychotherapy for Borderline Personality Disorder.
- Klein, M. (1946). Notes on some schizoid mechanisms. International Journal of Psychoanalysis.
- Kohut, H. (1977). The restoration of the self.
- Leichsenring, F., & Rabung, S. (2008). Effectiveness of long-term psychodynamic psychotherapy: A meta-analysis. JAMA Psychiatry.
- Leichsenring, F., et al. (2004). The efficacy of short-term psychodynamic psychotherapy. JAMA Psychiatry.
- Levy, K. N., Meehan, K. B., Kelly, K. M., et al. (2006). Psychodynamic therapies for borderline personality disorder. Clinical Psychology Review.
- Stern, D. B. (1995). The interpersonal world of the infant: A view from psychoanalysis and developmental psychology.
- Stern, D. B., et al. (2013). Contemporary psychoanalysis and evidence-based practices. Psychoanalytic Dialogues.