در ستایش استعاره
گاهی یک تصویر، کاری میکند که صدها واژه از انجامش ناتواناند. در دل گفتوگوهای درمانی، استعارهها گاه مانند پلی طلایی ظاهر میشوند — پلی میان رنج و معنا، میان شکستن و دوباره ساختن. این همان جوهرهایست که در رواندرمانی استعاری نمود مییابد.
در یکی از جلسات سوپرویژن گروهی، همکارم تجربهای را با ما در میان گذاشت که در ظاهر ساده بود، اما در عمق خود حامل لحظهای از دگرگونی بود. او گفت: «در هفتهی گذشته، ذهنم درگیر یکی از مراجعانم بود. او میگفت خانوادهاش مثل یک ظرف شکسته است؛ از هم گسسته، گرفتار در اعتیاد، بیاعتمادی، و تنش خانوادگی. میگفت دیگر امیدی برای ترمیم باقی نمانده.»
درمانگر توضیح داد که بعد از آن جلسه، حس سنگینی و استیصال در او ماند. واژهی ظرف شکسته در ذهنش پژواک داشت… تا اینکه تصویری در ذهنش جان گرفت: هنر ژاپنیِ کینتسوگی (Kintsugi) — چسباندن ظرفهای شکسته با طلای مذاب؛ نه برای پنهان کردن شکستگی، بلکه برای آشکار کردن زیباییِ ترمیم. [بیشتر بخوانید:نیاز به روایت: انسان تشنهی روایت است]
کینتسوگی و استعارهی ترمیم در رواندرمانی استعاری
در جلسهی بعد، این تصویر را با مراجع در میان گذاشت. استعاره مثل نوری در تاریکی عمل کرد. مراجع شروع کرد به حرف زدن دربارهی امکان ترمیم، دربارهی اینکه شاید لازم نباشد گذشته را انکار کند تا دوباره زندگی کند، بلکه میتواند تکههای شکستهی وجودش را با نگاهی تازه کنار هم بگذارد. ظرف شکسته، که روزی نشانهی فروپاشی بود، حالا به نماد استقامت و معنا بدل شد.
وقتی همکارم این تجربه را تعریف میکرد، به ذهنم رسید که استعاره میتواند همان کاری را انجام دهد که بیون آن را کارکرد آلفا مینامد — توانایی تبدیل تجربهی خام و هیجانزده به معنایی قابلتحمل و قابلتفکر. درمانگر، بهجای گریز از احساس درماندگی، آن را در خود نگه داشت (contain)، با آن ماند، و از دلش تصویری زاینده ساخت. این همان حالتیست که بیون آن را خیالورزی درمانگر (reverie) مینامد: لحظهای که ذهن درمانگر، زبان ناخودآگاه مراجع را به تصویر ترجمه میکند.

استعاره بهعنوان زبان ناخودآگاه در رواندرمانی
استعارهی کینتسوگی در اینجا فقط یک مثال زیبا نیست؛ بلکه خودِ فرایند درمان است. استعاره، ظرفی میشود برای اندیشیدن — همان طلای روان که تکههای شکستهی ذهن را به هم پیوند میزند. در چنین لحظهای، زبان استعاری کارِ رواندرمانی را انجام میدهد: ترمیم، معنا دادن، و بازگرداندن امید.
استعاره و تابآوری ذهنی در رواندرمانی استعاری
بیون جایی میگوید: «تفکر زمانی آغاز میشود که ذهن بتواند ناکامی را تاب بیاورد.» استعاره، همین ظرفیت تابآوری را در خود دارد، چون کمک میکند تا ذهن، درد را به معنا بدل کند.
نتیجهگیری: کینتسوگیِ روانی
شاید هر درمانِ عمیق، در ژرفترین لایهاش، نوعی کینتسوگیِ روانی باشد: ترمیم تکههای ذهن با طلای همدلی، اندیشیدن، و زبانِ استعاری. این جوهرهی واقعی رواندرمانی استعاری است — جایی که استعاره، نه فقط ابزار گفتوگو، بلکه مسیر خودِ درمان میشود.
برای مطالعه بیشتر درباره کاربرد استعاره در درمان روانی، میتوانید به منبع زیر مراجعه کنید:

